چکیده
این نوشته در صدد بیان این نکته است که تحمیل مفهوم ژئوپلتیک بر مقوله معرفتی و عقیدتی شیعه، از ابتکارات و بدعتهای کتاب «ژئوپلتیک شیعه» نوشته فرانسوا توال است. توال سعی کرده مفاهیم قدیمیتر اسلام ایرانی و اسلام عربی را در دایرهای محدودتر بر شیعهگری ایرانی و شیعهگری عربی تطبیق کند. هدف اصلی او در این کتاب آن بوده که ژئوپلتیک شیعه را با هارتلند(مرکزیت) ایران ترسیم نماید. نویسنده برای رسیدن بدین مقصود، بسیاری از واقعیتهای جوامع شیعی را نادیده گرفته است. همچنین از سوی مؤلف، خبط و خطاهایی در گزارشدهی از تاریخ تشیع و شیعیان مشهود است که در این مقاله به آنها اشاره شده است.