رهیافت روش‌شناسانه به نقش سلفی‌گری در عقل ستیزی و امنیت‌زدایی/سیدهاشم هاشمی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

یکی از پیچیده‌ترین و تاثیرگزارترین رهیافت‌های روشی در تاریخ اسلام روش و رویکرد سلفی‌گری است. سلفی‌گری تلفیقی از روش و نظریه است. مهمترین ویژگی روشِ سلفی‌گری عقل‌ستیزی و انکار عقلانیت فلسفی، فقهی، کلامی و عرفانی است. سلفی‌گری از منظر روش‌شناسی با سرکوب عقلانیت در دام بدویت فکری و اعتقادی افتاده و با انکار تاویل و تفسیر متن و تنها فهم از طریق روش فهم ظاهرگرایانه از مفاهیم دینی معرفت زدایی نموده است. سلفی‌گری از حیث اعتقادی برای فهم معارف دینی تنها منبع قابل اعتماد مراجعه به سنت سلف و تعبد به روایات و احادیث صدر اسلام را می‌داند. سلفی‌گری با انکار معرفت عقلی، فلسفی، کلامی و عرفانی و انکار روش‌های مرسوم فقهی و اجتهادی مرجعیت را از امامان فقهی اهل‌سنت سلب می‌نماید و کسانی را وارد حوزه فتوایی می‌نماید که فاقد اهلیت فتوا هستند. در واقع رویکرد عقل ستیزانه سلفی‌گری و انکار روش‌های فهم دین و حجت شمردن سنت سلف همچنان که در تاریخ اسلام منجر به جدال با تفکر عقلی و فلسفی گردید، در تاریخ معاصر نیز فقدان روش‌های علمی و فکری سلفی‌گری را در تقابل با تجدد قرار داده است. سلفی‌گری به عنوان نظریه که تابع الگوی سلف است هرنوع دستاوردهای سیاسی و اجتماعی جدید را که در شکل دولت‌های ملی است با سنت سلف در تضاد می‌داند و تنها دولت شرعی، دولت تغلبی از نوع اموی را می‌داند. رویکرد تمرکززدایی از فقه اهل‌سنت و مغایر دانستن اندیشه و باور فرقه‌های اسلامی با سنت سلف، موجب شده تا سلفی‌گری با اعلان جهاد به بخش امنیت ستیز در جهان اسلام تبدیل شوند. عقل ستیزی و انکار عقلانیت اجتهادی و برتر دانستن الگوی سلف و جمود بر ظاهر روایات از سلفی‌گری جریان تخریب و تکفیر و ترور ساخته است. این تحقیق سلفی‌گری را بستر ظهور فرقه‌گرایی، عقل‌ستیزی و امنیت‌زدایی دانسته و آن را از دو منظر روش و نظریه مورد بررسی قرار داده است.

کلیدواژه‌ها