با توجه به گسترش نهادهایی که در جوامع دینی مأموریت نشر دین را بر عهده دارند، آگاهی دینی به مهمترین جنبه دین و دینداری بدل شده است. این مقاله با تمرکز بر روند تغییر آگاهی نشان میدهد که اکنون محدودیتها و قیدهایی جدی پیش روی گسترش آگاهی دینی قرار دارد؛ بهگونهای که در اثر رشد علوم تجربی، آگاهی طبیعی یا علمی از جهان و انسان به رقیبی جدی برای آگاهیِ فراطبیعی یا دینی بدل شد. این تکثرِ آگاهی ویژگیهای اساسی انسان همچون هویت، خود و عقلانیت را متحول ساخته است. در اینصورت، پرسش این است که «چه سازوکارها و شیوههایی برای ایجاد شرایط و ساختار “امکان” آگاهی دینی وجود خواهد داشت؟» ایده اصلی این مقاله آن است که در این شرایط تکثرِ آگاهی، آگاهی دینی با بازنگری در عقلانیت مدرن امکانپذیر است.